قسمت دوم
دستور زبان فارسی :
جمله :
جمله: به مجموعه ای از کلمات یا عبارات گفته می شود که پیامی را از گوینده به شنونده یا نویسنده به خواننده می رساند. :
جمله را
معمولاً چنین تعریف می کنند: جمله، مفهوم کاملی است که به وسیله ی چند کلمه
بیان می شود. یا مجموعه ای از کلمات است که بر روی هم معنی تمام و
کاملی داشته باشد: بهار عروس فصل هاست.
به نزدیک من صلح بهتر که جنگ.
گاهی
ممکن است که جمله تنها یک کلمه باشد. در این صورت آن کلمه اغلب فعل است که
فاعل آن حذف شده است: بنشینید . بفرمایید . (یعنی شما بنشینید... )
جمله به دو بخش نهاد و گزاره تقسیم می شود:
علی دانش آموز موفقی است.
نهاد گزاره
نکته: همیشه فعل در قسمت گزاره وجود دارد.
در پیدا کردن تعداد جمله باید ابتدا به نکات زیر توجه کنیم:
به تعدادافعالی که وجود دارد توجه کنیم .
به افعالی که در جمله حذف شده اند توجه کنیم .
منادا که یک شبه جمله است ،یک جمله حساب کنیم .
صوت ها هم که یک شبه جمله است ،یک جمله حساب کنیم .
شبه جمله
شبه جمله واژه های هستند که معنی جمله از آن حاصل می شود .
مانند: صوت ها ومنادا
صوت های
معروف: آفرین ، سلام ، خداحافظ ، آه ،اوخ،دریغ ، دریغا ، به به ، خوشا ،آری
،بسم ال..خفه ، هان ، اَلا ، بس ، مبادا احسن و چه خوب .
نکته : صوت ها در جمله معمولا نقش قیدی دارند .
منادا کلمه ای است که مورد خطاب قرار می گیرد و معمولا بعد از حروف ندا می آید. (حروف ندا :ای ، یا ،ایا ، ا )
نکمه : اسم های که در جمله مورد خطاب قرار می گیرد منادا هستند .
زهرا درس هایت را بخوان . ای یاد تو مونس روانم / یا مهدی / خدایا
منادا حرف ندا منادا حرف ند ا منادا منادا حرف ندا
جمله از نظر محتوای پیام هایی که دربر دارد پنج نوع است:
1 - جمله ی خبری که خبری را برساند: هوا روشن است.
- 2جمله ی پرسشی که پرسشی در آن باشد: آیا هوا روشن است؟ جمله ی پرسشی گاهی برای تأکید یا اعتراض یا تشویق است: مگر به تو نگفتم؟
3 - جمله ی تعجبی که شگفتی را بیان می کند: چه هوای خوبی!
4 - جمله ی امری که در آن خواهشی یا فرمانی باشد: بخور تا توانی ز بازوی خویش.
- 5جمله ی دعایی که در آن دعا باشد. خداوند پدرت را رحمت کناد.
جمله تقسیماتی دیگر هم دارد:
- 1جمله ی ساده، جمله یی است که یک فعل دارد: دیروز هوا آفتابی بود.
- 2جمله ی مرکب، دو جمله یا بیشتر است که بر روی هم معنی تمام و کامل دارد: بس که دیروز کار کردم، خسته شدم.
- 3جمله ی مستقل، جمله ی ساده یی است که معنی کامل دارد: دیروز زیاد کار کردم.
- 4جمله ی ناقص، جمله یی است که معنی آن به وسیله ی جمله ی دیگر تمام می شود: چون دیروز هوا آفتابی بود،
5 - جمله ی مکمل، جمله یی است که معنی جمله ی ناقص را کامل می کند: به دریا رفتیم. (به دنبال جمله ی چون دیروز هوا آفتابی بود. (
6 - جمله
ی معترضه، جمله یا عبارتی است که در وسط جمله ی اصلی می آید و تو ضیحی
درباره ی آن می دهد: پدربزرگ من - خدا بیامرزدش- مرد خوبی بود.(این جمله به
دستور زبان مربوط نیست، اما چون جمله خوانده می شود، برای توضیح در اینجا
آوردیم(.
هر جمله ی
مرکب دو نوع جمله را دربر دارد: یکی از جمله ها غرضِ اصلی گوینده است که
آن را جمله ی پایه گویند. جمله ی دیگر که برای کاملتر کردن معنی جمله ی
پایه می آید، جمله ی پیرو نام دارد: تو آن گوی (پایه) که شایسته ی توست
(پیرو)
نها د
نهاد: قسمتی از جمله است که در باره ی آن خبری داده می شود . مانند:
با دیدن روی گل، قناری سرداده ترانه ی بهاری
نهاد
همان طور که می بینید، در شعر، نهاد، جای مشخصی ندارد. یعنی نهاد همیشه در اول جمله نمی آید.
برای به دست آوردن نهاد، کافی است به اول فعل، (( چه چیز؟ )) یا (( چه کسی )) اضافه کنیم، مانند:
از لانه، پرنده ی خوش آواز بگشوده دوباره بال پرواز
چه چیزی بگوشوده؟ پرنده خوش آواز نهاد
نکته : همه ی نهاد ها فاعل نیستند اما همه ی فاعل ها نهاد هستندند .
مانند : درخت سبز است. عطار کتاب اسرار نامه را نوشت .
نهاد نهاد فاعلی ( زیرا نهاد ما کننده ی کار است )
گزاره
قسمتی از جمله که درباره ی نهاد خبری را بیان می کند. مانند:
ملل مختلف، با زبان ها و فرهنگ های گوناگون اسلام را پذیرفته اند.
نهاد گزاره
نکته: مهم ترین جزء جمله فعل است.
نکته: گاهی اوقات یک فعل به تنهایی یک جمله به حساب می آید که به آن جمله گزاره می گویند که نهاد آن حذف شده است. مانند: رفت.
نکته: در نوشته های معمولی نهاد در آغاز جمله و گزاره در پایان جمله قرار می گیرد .
مسند :
قسمتی از
جمله است که در مورد نهاد موضوعی را بیان می کند یا قسمتی از جمله که
حالتی رابه نهاد نسبت می دهید. یا مسند ، ویژگی یا صفت و حالت و یا تعلّق
یا نامی را به نهاد نسبت می دهد . یا پیدا شدن ویژگی و یا حالت یا صفتی را
در نهاد بیان می دارد . یا بودن در حالی یا در حالتی را می رساند و یا
تشبیه را بیان می کند : گل سرخ زیباست .
نکته: بیش تر اوقات مسند صفت است.
مسند در چه جمله ای وجود دارد؟
مسند در
جملاتی می توان پیدا کرد که حتما در آن جمله فعل اسنادی وجود داشته
باشد.(افعال اسنادی همان افعال ربطی هستند.) افعال ربطی همان فعل های(است،
بود، شد، گشت، گردید)هستند.
هرگاه افعال ربطی به معنی :
1 - انجام کار
2 - وجود داشتن
به کار نرود افعال اِسنادی است . هرگاه افعال ربطی به معنی :
1 - انجام کار
2 - وجود داشتن
به کار رود افعال خاص هستند .
نکته: فعل های گشت و گردید تنها در زمانی که معنی شد بدهد ربطی است وگرنه فعل خاص است. مانند:
هوا سرد گردیده. عصبانی گشت.
به معنا شد، فعل ربطی به معنا شد، فعل ربطی
دزدی در خانه ی فقیری می گشت. فعل خاص: زیرا معنی شد نمی دهد. (به معنی جستجو کردن است )
نکته: اگر فعل است و بود به معنی وجود داشتن به کار برود فعل خاص است. مانند:
آن چه میان آسمان و زمین است. فعل خاص زیرامعنی وجود داشتن می دهد.
نکته:
بیشتراوقات مسندها صفت هستند.
چگونگی شناخت مسند:
هرگاه ازفعل جمله بپرسیم چطوروچگونه پاسخی که فعل می دهد مسنداست مانند:
تظاهرات مردم روزبه روزبیشتر می شد.اگر از فعل بپرسیم تظاهرات مردم چگونه می شد ؟ فعل پاسخ می دهد بیشترشد . پس بیشترمسنداست.
« هواامروز بسیارسردبود . » از فعل می پرسیم هوا چگونه بود؟ وفعل جواب می دهد هوا سرد بود . سرد مسند است .
نکته:
مسند در جمله های وجود دارد که افعال اسنادی وجود داشته باشد.
افعال اسنادی:
همان افعال ربطی (است- بود- شد-گشت-گردید) می باشد.
اگر فعل
گشت وگردید به معنی شد به کارروند ، فعل اسنادی حساب می شوند. اما این دو
فعل اگر به معنی چرخیدن و یا جستجو کردن به کار رود ، فعل خاص هستند .
مانند: برگ درختان زرد گشت. پلیس خیانان را گشت .
اگر فعل
«است وبود » به معنی وجود داشتن یا انجام دادی کاری به کار رود فعل خاص
است. زهرا در خانه است . در مدرسه ی ما یک نماز خانه بزرگ بود .
مریم در حال نماز خواندن است . (در این سه جمله مسند وجود ندارد. )
مانند :
« آنچه میان آسمان ها وزمین است . » چون به معنای وجود داشتن است پس فعل
خاص است . اما در جمله ی « دریا طوفانی است . » چون است به معنای وجود
داشتن ، نیست پس جمله ما فعل اِسنادی دارد و طوفان مسند است .
فعل های ربطی عبارتند از : بود ، است ، باشد ، شد ، شود ، می شود ، گشت و گردید ، می گردد ، خواهد بود ، خواهد شد و هست و نیست .
جمله های
گذرا به مسند در کوتاه ترین صورت خود دارای سه بخش نهاد ، مسند و فعل اند .
در جمله هایی مانند خداهست ، سیمرغ نیست ، فعل های « هست » و « نیست » که
به وجود و یا عدم نهاد دلالت دارد به تنهایی جای مسند و فعل را گرفته اند .
و در حقیقت هم ارز جمله های ربطی ای هستند که در ان ها متمّمی که جای مسند
را گرفته بود ه حذف شده :
خدا در جهان موجود است خدا در جهان هست خدا هست .
سیمرغ درجهان موجود نیست سیمرغ در جهان نیست سیمرغ نیست .